ارگ

 

 

املاي اين كلمه به زبان فرانسوي orque   است . سازي است از خانواده آلات موسيقي بادي مطلق . سابقه تاريخي اين ساز چندان روشن نيست . پاره اي از پژوهندگان صورت ابتدايي ارگ را ارغنون آبي ( hydraulis organon   ) يا ارگ آبي  ( water organ   ) مي دانند و معتقدند كه ابتدا در يونان به نام « هيدروليس » و سپس در روم و سرانجام در ميان اعراب و ساير ملل متداول گرديد . گروهي از محققان ساز يوناني سيرنكس ( syrinx ) را كه شبيه به فلوت پان ( pan  ) است و يا ساز ناي انبان يا كرنوموز ( cornemuse  ) را اساس ارگ دانسته اند . اين ساز در قرن سوم ق م در آمفي تئاتر هاي رومي نواخته مي شده است .

 

در قرن ششم ب م به كلي از تداول عامه افتاد و جاي آن را ارگ بادي و ارگ آبي كه از قرن چهارم متداول شده بود گرفت . لازم است گفته شود كه تا قرن چهارم ، ارگ سازي بود كه فقط در جشنها بويژه جشنهاي امپراتوري بيزانس شركت داده مي شد و كليسا توجهي به آن نداشت . از قرن نهم ساختمان ارگ روبه كمال نهاد و كليسا براي همراهي با آوازهاي جمعي ( كر ) از آن بهره مند شد . در اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم در ساختمان ارگ تغييرات سودمندي به عمل آمد و اين ساز قادر گرديد كه گامهاي كروماتيك ( choromatique   ) را اجرا كند .

 

در آغاز قرن پانزدهم دگمه هايي براي كنترل اصوات به اين ساز اضافه گرديد و نخستين ارگ بزرگ در قرن هجدهم در آلمان ساخته شد . در قرن نوزدهم ، بعد از عصر باروك ( Baroque   ) ، ساز ارگ در گونه هاي مختلف تداول عامه پيدا كرد و حتي در اركسترها هم شركت داده شد . پس از آنكه برق اختراع شد در ساختمان ارگ نيز دگرگونيهايي به عمل آمد تا آنجا كه در قرن بيستم با آفرينش ارگهاي الكتريكي و الكترونيكي انقلابي در ساختمان اين ساز صورت گرفت .

 

به طور كلي ساختمان اين ساز از قسمتهاي زير تشكيل مي گردد :

 

نايهاي بي زبانه مانند فلوت ياني و نايهاي بازبانه مانند كلارينت يا قره ني .

 

دمها ، براي ايجاد هوا ( souffleries   )

 

مخزن هوا ( sommier  )

 

شستيها يا كلاويه ها

 

دگمه هاي تنظيم هوا و تنظيم صدا

 

پدالهاي پايي براي تغيير مقامها و تغيير مدها .

 

در ارگ الكتريكي ، وسيله ايجاد هوا يك كمپرسور است . وسيله انتقال به نايها دستگاهي است به نام « ركتي فاير » (rectifier ) ، يا دستگاه يكسو كننده برق كه برق 220 ولت يا 110 را به 10 ولت تبديل مي كند .

 

از هر كلاويه يا هر شستي ساز ، سيمي به يك سوپاپ يا شير الكترونيكي متصل است . همين كه نوازنده انگشت روي يكي از كلاويه ها بگذارد سوپاپ الكترونيكي يكي از نايها باز مي شود و هوا در آن جريان پيدا مي كند و آن ناي به صدا در مي آيد . اين صدا اگر مهار نگردد ، ارتعاشاتش تا زمان درازي باقي خواهد ماند و اگر چند ناي با هم به صدا در آيند انعكاس اصوات آنها گوشخراش و يا لااقل غير قابل تفكيك و تشخيص خواهند بود ، به همبن سبب دگمه ها و پدالهايي روي آن تعبيه شده است كه نوازنده بتواند صوت را مهار كند و تا ميزاني كه مورد حاجت است ارتعاشات آن را به گوش برساند .

 

براي آشنا شدن با چگونگي ساختمان اين ساز ، طرح كلي يك ارگ الكترونيكي را از دايرة المعارف بين المللي در اينجا مي آوريم :

 

سابقه تاريخي اين ساز در ايران ، قطع نظر از نوع ابتدايي آن كه ناي انبان و مشته باشد ، به زمانهاي دور مي رسد . نخستين كسي به اين ساز اشاره كرده است ، ابوعلي احمد بن عمر بن رسته اصفهاني است كه در قرن دوم ه ق مي زيسته است ، وي نام اين ساز را « ارغنا » ( orqona   ) ذكر كرده و نوشته است : « سپس سازي آوردند كه آن را ارغنا مي ناميدند و عبارت بود از يك جعبه چوبي به شكل چزخشت ( معصره ) كه روي آن را با پوست محكمي پوشانده بودند . در اين جعبه شصت لوله برنجي قرار داشت كه سر آنها تا حدود ميانه از جعبه بيرون بود و آنها را مطلا كرده بودند و از حيث ارتفاع با يكديگر اختلاف داشتند . در يك سمت اين جعبه چهار گوش ، سوراخهايي تعبيه شده بود كه انبانه هايي ( منفخ ) به آنها متصل شده بود . اين انبانه ها درست به انبانه هاي رويگران شباهت داشت . بعد سه شي به شكل صليب ( صلبان ) آوردند كه دوتاي آنها را در دو طرف و يكي را در ميان آن قرار دادند و انبانه ها را با پا فشار مي دهند و استاد ( نوازنده ) ايستاده آن ساز را مي نوازد و هر طور كه ميل دارد لوله ها را به صدا در مي آورد ... »

 

ابو علي سينا در شفا راجع به ارگ چنين نوشته است : « ... و بعضي اوقات سازهايي مي سازند كه هوا را در آنها مي دمند و اين ساز يك مركبي است شبيه ساز معروف رومي به نام ارغنون يا ارگانن ( orqanon  ).» محمد بن احمد خوارزمي در مفاتيح العلوم مي نويسد : « ارغنون يا ارگانن ساز يوناني و رومي است و مركب است از سه كيسه بزرگي كه با پوست گاوميش ساخته شده و به هم مربوط مي باشد . روي كيسه وسطي ، پوست بزرگي قرار داده اند كه روي آن لوله هايي برنجي گذاشته اند و اين لوله ها داراي سوراخهايي به نسبتهاي معين است كه صداهاي خوش برحسب ميل نوازنده از آن ايجاد مي شود . »

 

عبدالقادر مراغه اي در مقاصدالحان مي نويسد : « و آن نايها بود كه دو صف يلي يكديگر تركيب كنند ، و نايهاي آن را از قلع سازند و نايهاي بم ان طويل باشد و نايهاي زير قصير . و در عقب آنها از طرف دست چپ دمي باشد چون دم آهنگران بر آنها استوار كرده ، چنانچ نفخ از آن دم در مجموع نايها درود . پس به دست چپ دم را دمند و به دست راست به انامل [ انگشتان ] استخراج نغمات كنند . و بر يك طرف ساز ، بر دهان آن سوراخ گشاده شود و آواز مسموع گردد . » اين نوع ارگ كه عبدالقادر مراغه اي بدان اشاره كرده است به نام آرمنيوم هنوز هم در پاكستان و افغانستان متداول است . در كشف الظنون نيز آمده است : « سازي است يوناني كه ساختمان آن تشكيل مي شود از سه انبان از پوست گاوميش كه به يكديگر متصل هستند. در بالاي انبان مياني ، انبان بزرگي قرار گرفته كه نايهايي بر آن تعبيه كرده اند . در ازاي اين نايها و تعداد سوراخهاي آن برحسب حاجت نوازنده تعيين مي گردد . »

 

ژان باتيست تاورنيه (  Jean - Baptiste Tavernier  )  ، سياح معروف فرانسوي كه در زمان پادشاهان صفوي به ايران آمده است ، مي نويسد : « يك ارگي بود كه با كوك و فنر نواخته مي شد و اين هديه اي است كه سفير كبير مسكوي در جزو هداياي ديگر براي پادشاه آورده بود . در اثنايي كه ارگ مشغول زدن بود  شاه به خاطرش آمد كه يك زرگر فرانسوي موسوم به سائين كه جز مستخدمين اوست يك قسم ني و كرنوموز كه ساز شبانان است و همراه خود از فرانسه آورده بود ، خوب مي زند . امر كرد زرگر را آوردند ... »

 

در ارگ ياد شده به جاي اينكه دمها با دست يا پا به حركت بيايند و هوا را وارد ريه ارگ كنند به وسيله فنرهايي مانند فنر سرعت كوك مي شده و بتدريج دمها را به حركت مي لآورده است . به هر تقدير اين نوع ارگ ، با حجمي به اندازه حجم پيانو ديواري يا پيانو راست در زمان صفويه به ايران آمده است .

 

در اواخر سلطنت محمد شاه قاجار بين سالهاي 1250-1264 ه.ق/1834-1848  ب م ساز ارگ منحصرا در كاخ شاهزادگان و اكابر آن زمان مشاهده مي شده است.ژان راشل همسر مارسل اگوست ديو لافوا ، باستان شناس فرانسوي و مهندس راه سازي كه در سال 1881 در ايران مي زيسته است، كتابي به نام ايران ،كلده و شوش نوشته كه توسط آقاي همايون فره وشي ترجمه شده است.در اين كتاب آمده است:

 

((برادر زن شاه به محض ورود ،روي صندلي نشست و در حال بلعيدن چاي ، به ارگ كوچكي كه در كنار اتاق

 

بود ،به دقت نگاه كرد و بالاخره پرسيد كه اين چيست ؟و چون به او گفتم كه اين يكي از آلات موسيقي است ،با حرارت زيادي گفت : من خيلي ميل دارم كه صداي آن را بشنوم . رئيس تلگرافخانه معذرت خواست كه مبتدي است و نزد استاد مشق نكرده است و نمي تواند آهنگي كه قابل شنيدن باشد بنوازد .ولي حاكم گفت نمي شود ، حتما بايد من صداي ان را بشنوم . خلاصه بنا بر خواهش ميزبان مهربان ، من در مقابل ارگ نشستم ، و در اين فكر بودم كه چه اهنگي را شروع كنم ، زيرا كه اولا مستمعين من به آهنگهاي اروپايي آشنا نبودند و ثانيا من از سرودها و آوازهاي ايراني اطلاع نداشتم . پس از مدتي فكر و سرگرداني بالاخره دل به دريا زدم و يك آهنگ اروپايي را شروع كردم.))

 

رفته رفته با آمدن پيانو به ايران نوازندگي اين ساز در اين كشور متروك شد.منحصرا در پنجاه سال اخير و به ويژه در دو دهه 40 و 50 است كه ارگ الكتريكي كوچك يا الكترونيكي در ايران متداول شده است.اين ساز از شگفتيهاي صنعت سازگري در عصر حاضر است.ارگ الكترونيكي قادر است اصوات ، و رنگ و زنگ تمام سازهاي موجود را استخراج كند و ريتمها و ورنهاي گوناگون را همراه با نواي موسيقي به گوش برساند. ساختمان اين ارگ از نظر اصول علمي و فني از مسادل سخت پيچيده و بغرنج دانش الكترونيك در اين عصر است .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:, | 13:5 | نویسنده : pouyapourmohsen |